سفرنامه کردستان و غرب ایران

غرب ایران و بخصوص استان های کردستان و کرمانشاه از بهترین استان های گردشگری ایران محسوب می شوند. این استان ها چه از لحاظ تاریخی و چه طبیعتگردی آثار و مکان های فوق العاده جذاب و دیدنی دارند. با آقای جعفری همراه باشیم تا از تجربه سفرشان به غرب ایران بیشتر آشنا شویم.

سفرنامه کردستان و غرب ایران
سفرنامه کردستان و غرب ایران

سفر به غرب ایران

 از روزی که تصمیم گرفتم سفر برم تا روز سفر حدودا یه هفته طول کشید. همیشه دوست داشتم یه سفر به استان های غربی ایران داشته باشم آخه زیاد تعریفشو شنیده بودم، ولی نمیدونستم تو این مسیر از چه شهرهایی دیدن کنم، تو همین یه هفته فرصت خوبی بود تا بتونم مسیر دقیق سفرمو مشخص کنم خلاصه بعد از پرس و جو از دوستان و یه جستجو تو سایت های گردشگری تقریبا مسیر حرکتمو مشخص کردم.

پنجشنبه کولمو بستم و جمعه صبح راه افتادم سمت جاده، شور و ذوق عجیبی داشتم آخه سفر متفاوتی رو قرار بود تجربه کنم. طبق برنامم اولین مقصدم شهر زیبای شهرکرد بود. از زیبایی های این شهر دیگه نیازی نیست من براتون بگم فقط تو یه کلمه میتونم بگم که فوق العاده بود. یه روز تو شهرکرد موندم و بعدش راه افتادم سمت لرستان و یه گشت و گذار چند ساعتی تو این شهر زیبا و دیدنی زدم و بعدش حرکت کردم سمت کرمانشاه.

یکی از مقصدهای اصلیم تو سفر، کرمانشاه بود چون همیشه از مهمان نوازی و دیدنی های این شهر زیاد شنیده بودم و واقعا هر چی از خوبی و مهربانی مردم این شهر شنیده بودم درست بود. اولین برنامه ای که برا خودم تو کرمانشاه ریخته بودم خوردن دنده کباب بود و همین کارو هم کردم. به جرات میتونم بگم که نمونشو هیچ جا نه دیده بودم نه خورده بودم و الان که دارم اینو براتون مینویسم هنوز مزه و طعم لذیذش زیر دندونامه و شاید دنده کباب یکی از دلایلی باشه که من بخوام دوباره برگردم کرمانشاه. بعد بازدید از شهر و مکان هایی که از قبل مشخص کرده بودم به سمت کردستان راه افتادم.

تو این استان زیبا اولین جایی که رسیدم به روستای پالنگان بود که هر چی از زیبایی و جذابیت این منطقه بگم کم گفتم، تو اردیبهشت هوایی فوق العاده ایی داشت. شب رو تو اقامتگاه آقای شکراللهی گذروندم و صبح زود بعد از خوردن صبحونه محلی این روستای زیبا، به سمت پاوه راه افتادم.

پاوه یکی از شهرهای اصلی استان کردستان بحساب میاد که مردمانی خونگرم و مهمان نوازی دارن و من از هم صحبت شدن با مردم تو این شهر بسیار لذت بردم. بعد از یک شب اقامت تو پاوه و لذت بردن از جذابیت های این شهر به سمت جاده راه افتادم. تو مسیر حرکت از شهر و روستاهای زیادی رد شدم که هر کدومشون زیبایی های خاص خودشو داشت و دوست داشتم که زمان بیشتری داشتم و تو هر کدوم از این شهر و روستاها توقفی چند ساعته داشتم ولی باید زمان سفرو مدیریت می کردم. تو مسیر اولین جایی که رسیدم چشمه بل بود که خیلی باشکوه و زیبا بود و در ادامه مسیر از روستاهای هجیج، نوین، ژیوار، سلین و بلبر عبور کردم تا اینکه رسیدم به روستای دیدنی اورامانات تخت که از بس زیبا و دیدنی بود بر خلاف برنامم یه شب رو تو این روستا گذروندم. معماری پلکانی روستا فوق العاده بود. چند ساعتی رو تو اقامتگاه آقای سعدی گذروندم و استراحتی کردم و بعدش راه افتادم سمت دالانی و گردنه ته ته که تو مسیر من فقط مجذوب زیبایی های طبیعت بودم. دیگه از گشنگی داشتم ضعف میکردم که رسیدم به یه کبابی و صاحب کبابی نظرمو جلب کرد و رفتم داخل، برخورد صاحب کبابی جوری بود که نمیخواستم از اونجا بیام بیرون. یکی از چیزای جالب این کبابی نداشتن بخچال برقی بود آخه از یخچال طبیعی برفی برای نگهداری کباباشون استفاده میکردن که برام جالب بود.

کبابی به دریاچه زیبای زریوار مشرف بود که لذت خوردن کبابو هزار چندان می کرد. اورامانات تخت رو می تونم تشبیه کنم به یک موزه زنده و آنلاین با مردمانی خوب که ذوق و شوق زندگی در اونجا زیاد بود.

در ادامه مسیر سفرم به سمت روستای تفی که معروف به خانه لک لک ها یا روستای توت ها بود راه افتادم، مسیر بشدت زیبا و آرامش خاصی داشت. ناهار رو تو همین مسیر خوردم و بعد از استراحت کوتاهی مسیرو ادامه دادم و از شهرهای سقز، بانه و مهاباد عبور کردم که چند ساعتی رو تو بازارهای مرزی و تاناکورا دیدن کردم و شب رو تو مهاباد گذروندم.

فردای اون روز به سمت تبریز حرکت کردم و از اولین جایی که دیدن کردم بازار سرپوشیده و تاریخی تبریز بود و بعد از بازدید یه جفت کفش چرم تبریز که کیفیت فوق العاده ای داشت رو خریدم. ناهار رو تو رستوران شازده که از قبل تعریفشو زیاد شنیده بودم رو خوردم و دو شب رو تو سرعین موندم. تو سرعین دوبار به چشمه آبگرم گاو میشگلی رفتم برای آب درمانی که احساس آرامش فوق العاده ای داشتم.

پس از دو روز که تو سرعین بودم به سمت اردبیل حرکت کردم و مستقیم رفتم پل معلق شیشه ای که همیشه دوست داشتم از نزدیک ببینم. بعد از چند ساعت پیاده روی در پل معلق به سمت گردنه حیران راه افتادم، تو مسیر نم نم بارون و هوا مه آلود شده بود که جذابیت عجیبی به مسیر داده بود. تو تمام مسیر سفرم بهترین لوکیشن رو میتونم این منطقه رو بهتون معرفی کنم. تو ادامه مسیرم از جاده خلخال بسمت اسالم رفتم و بهتون پیشنهاد میدم حتما از ذرت و بلال هایی که تو این مسیر هست رو امتحان کنید.

تقریبا می تونم بگم که برنامه سفرم تا اینجا تموم شده بود و از مسیر فومن و قزوین و بعدش اصفهان به سمت شیراز برگشتم و به جرات می تونم بگم که هیچ جا مثل خونه خود آدم نمیشه مخصوصا اگه شیرازی باشی و اونم تو ماه اردیبهشت که شیراز میشه تیکه ای از بهشت روی زمین.